يلداي ايراني، شبي که خورشيد از نو زاده مي‌شود
يلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌هاي ايراني حديث ميلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر مي‌شود.
 «ماه دلداده مهر است و اين هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر مي‌آيد. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آميزد، اما هميشه در خواب مي‌ماند و روز فرا مي‌رسد که ماه را در آن راهي نيست. سرانجام ماه تدبيري مي‌انديشد و ستاره اي را اجير مي‌کند، ستاره اي که اگر به آسمان نگاه کني هميشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نيمه شبي ستاره، ماه را بيدار مي‌کند و خبر نزديک شدن خورشيد را به او مي‌دهد. ماه به استقبال مهر مي‌رود و راز دل مي‌گويد و دلبري مي‌کند و مهر را از رفتن باز مي‌دارد. در چنين زماني است که خورشيد و ماه کار خود را فراموش مي‌کنند و عاشقي پيشه مي‌کنند و مهر دير بر مي‌آيد و اين شب، «يلدا» نام مي‌گيرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها يک شب به ديدار يکديگر مي‌رسند و هر سال را فقط يک شب بلند و سياه وطولاني است که همانا شب يلداست. »
يلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌هاي ايراني حديث ميلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر مي‌شود.
در زمان ابوريحان بيروني به دي ماه، «خور ماه» (خورشيد ماه) نيز مي‌گفتند که نخستين روز آن خرم روز نام داشت و ماهي بود که آيين‌هاي بسياري در آن برگزار مي‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستين روز دي ماه، بلندترين شب سال را پشت سر دارد پيوند آن با خورشيد معنايي ژرف مي‌يابد. از پس بلندترين شب سال که يلدا ناميده مي‌شود خورشيد از نو زاده مي‌شود و طبيعت دوباره آهنگ زندگي ساز مي‌کند و خرمي‌ جهان را فرا مي‌گيرد.
لازم به ذکر است يلدا در سرزمين‌هاي فلات ايران روسيه و ديگر کشورها با پيشينه ي تاريخي برگزار مي‌شود.

جنگ نيکي و بدي
در روايتي  ديگر آمده است: پيشينيان بر اين باور بودند که در اين شب فرشته بدي ها (اهريمن) با فرشته خوبي ها (امشاسپندان) به جنگ مي پردازد و در اين نبرد طولاني فرشته خوبي ها اهريمن را شکست مي دهد و صبح، پس از زاده شدن دوباره خورشيد (پيروزي روشنايي بر تاريکي) آغاز مي شود.
همچنين خور روز (دي گان)- يكم دي ماه- در ايران باستان در عين حال روز برابري انسان هابود. در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند وكسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت، نه تحت امر.در اين روز جنگ كردن و خونريزي، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. اين موضوع رانيروهاي متخاصم ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها رعايت مي كردند و خونريزي موقتاًقطع مي شد و بسيار ديده شده كه همين قطع موقت جنگ، به صلح طولاني و صفا انجاميده بود.